خیالات دموکراتیک و دموکراسی خیالی

آنچه که ایرانیِ امروز از « دموکراسی » می‌داند ، بیشتر دور آن چیزهایی می‌گردد که آن سیستم دموکراتیک خیالی « به او خواهد داد » ؛ به عبارت روشن‌تر ، ذهن شرقی ، چون هیچگاه فرصت زیستن در اینگونه سیستم را نیافته است ، از درک همه جوانب آن عاجز است .

زندگی در سیستم دموکراتیک ، فائده‌ها و ضررهای خود را دارد . اینکه شخص ، خود را به درجات مسئول اتفاقاتی بداند که در جامعه اطرافش می‌افتد ، بر خلاف ظاهر خیره‌کننده‌اش ، بار بزرگی را بر دوش آن شخص می‌نهد .

یاد آن سخن « سیمون دوبوار » می‌افتم : اینکه عدم اعتقاد به خدا ، بار بزرگی را بر دوش شخص می‌گذارد ؛ زیرا که عدم اعتقاد به خدا مسئولیت مستقیم « چگونه بودن » ، ‌ « چگونه شدن » و « چگونه ماندن » شخص را به گردن خود او می‌گذارد : حالا او ، و نه نیروهایی خارج از اراده او ، مسئول کیفیاتی هستند که بر هستی او جریان دارند .

در جامعه دموکراتیک نیز وضع به همین منوال است . اینکه شخص در یک جامعه دموکراتیک ، به درجات ، مسئول سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش است ، بار سنگینی را بر دوش شخص می‌گذارد . و از سوی دیگر ، شرکت در رایزنی‌های اجتماعی - انتخابات - و فراتر از آن ، عدم حضور فعال در گروه‌ها و تشکل‌های فکری - سازمان‌های اجتماعی یا احزاب سیاسی - چه به منظور روشنگری شخصی و چه به منظور تلاش در جهت شکل‌دهی فکری سایر افراد جامعه ، به صورت یک التزام درمی‌آید .

Comments

Popular Posts