امید

تجربهء عراق نشان خواهد داد که آیا دموکراسی را ، حداقل از طُرُق قهرآمیز و پایه‌ای ، می‌توان در کشورهایی که ساختارهای پایه‌ای و اجتماعی آن را فاقدند ، نهادینه ساخت ؟ اگر تجربهء‌ عراق به شکست بیانجامد ، پیامد فکری دردناکی را برای مردم دنیای غیردموکرات - حداقل آن برشی از آنان که اهل تفکرند - به بار خواهد آورد .

تا قبل از این ، آنان که دلسوز کشورهای ناپیشرفته بودند ، دلایل خارجی ، منجمله و عموماً امریکا را دلیل عدم موفقیت مردم این کشورها در دستیابیِ به مردمسالاری می‌دانستند . حالا که نظم نوین جهانی ، امریکا را از مبلغین اصلی دموکراسی ساخته ، غول ناپیدا و بزرگی سربرآورده که توانش - چنین که امروز هویداست ، در مدار توجه قرار نمی‌گرفت : باورهای عبودیت‌گرا و اجتماعاتی که از باور خویش و دادن حقِ آزاد زیستنِ خود در پناه قوانین انسانی ، سر بازمی‌زنند ؛ ناصرالدین شاه‌های فطری ، رضا شاه‌های عمومی ، خمینی‌های ناشناخته سربرآوردند . گویی که استبداد تنها راه منطقی برقراریِ حداقل نظم در جامعه باشد .

حالا غرب از ظهور یکان یکانِ این هیولاها که گاه‌گاه تحت عنوان امام و پسرِخدا و نور پیغمبر و هکذا سربرمی‌آورند ، به وحشت افتاده‌ست . و عده‌ای به این عقیده‌ روی آوردند که مردمسالاری را ، حالا که نمی‌شود به انتظارِ به گُل‌نشستنش نشست ، با زور به شرقِ اسلامی آورد .حالا اگر این فرضیه نیز به خاک بیافتد و عوام اسلامی ، ناباروریِ افکارشان را در برابر افکار جدید به اثبات برسانند ، نمی‌دانم چه بر سر « امید » خواهد آمد ...

Comments

Popular Posts